- سهشنبه، 11 آذر 1404 - 14:37
- کدخبر: 5546
سایز متن /
صحنه اول: در حاشیه یک پارک شهری
باد سرد زمستانی از لابهلای درختان عبور میکند. در گوشه پارک، سه مادر جوان کنار زمین بازی ایستادهاند. کودکانشان با هیجان روی تاب میچرخند.
وقتی از آنها درباره «زن مسلمان در رسانه» میپرسم، هر سه نگاهشان را از روی بچهها برمیدارند.
مادر اول میگوید:
«راستش خیلی وقتها فکر میکنم رسانهها اصلاً ما را نمیبینند. انگار زن مسلمان، یا باید فقط در خانه باشد یا اگر بیرون است، خیلی آرمانی یا خیلی مصرفگرا نشان داده میشود. ما که اینطور نیستیم.»
مادر دوم که کارمند بانک است، اضافه میکند:
«هم کار میکنیم، هم مادر هستیم، هم زندگی را میچرخانیم. چرا رسانهها این واقعیتها را کمتر نشان میدهند؟»
مشاهدۀ خبرنگار: این زنان نه از فضای مجازی بریدهاند و نه در آن غرق شدهاند؛ اما هر سه تأکید میکنند تصویری که رسانه از زنان ارائه میدهد، با هویت واقعی آنها فاصله دارد.
صحنه دوم: دانشکده علوم اجتماعی
در راهروی دانشکده، دختران جوان در حال گفتگو درباره پروژههای دانشگاهی هستند. یکی از آنها میگوید:
«شبکههای اجتماعی برای ما هم انگیزه میسازند، هم اضطراب. الگوهایی که نشان میدهند خیلی از ما فاصله دارد. انگار زن موفق یعنی کسی که فقط ظاهر و شهرتش مهم است.»
دانشجویی دیگر که چادر مشکی به سر دارد، نگاه متفاوتی دارد: «اگر بخواهم صادق باشم، الگوهای واقعاً مؤثرم را در خانواده و اساتیدم دیدهام، نه رسانه. رسانه تصویر ما چادریها را یا خیلی اغراقشده نشان میدهد، یا با کلیشههای قدیمی.»
مشاهدۀ خبرنگار: در چهره این دختران، هم اعتمادبهنفس دیده میشود و هم دغدغه. آنها مصرفکنندگان حرفهای رسانهاند، اما از «بیعدالتی تصویری» گلایه دارند.
صحنه سوم: یک کتابخانه عمومی
خانمی میانسال که چند جلد کتاب تاریخ در دست دارد، به رسانهها انتقاد جدیتری دارد:
«مسئله این است که رسانهها نقش زن را یا کوچک میکنند یا برای پر کردن آنتن، او را تبدیل به کالای تبلیغاتی میکنند. در حالی که زن مسلمان در فرهنگ ما هم عالم بوده، هم مدیر، هم مادر حکیم.»
او معتقد است رسانهها باید «روایتهای واقعی» بسازند: «مثلاً همین زنانی که داوطلبانه در محلهها کار فرهنگی میکنند، یا مادرانی که سه شیفت کار میکنند تا بچهشان درس بخواند. چرا آنها در فیلمها نیستند؟»
صحنه چهارم: پشت پیشخوان یک مغازه کوچک
بانوی جوانی که فروشنده لوازم تحریر است، چهره خسته اما امیدوار دارد. وقتی از اثر رسانه بر سلامت جامعه میپرسم، بدون مکث میگوید:«رسانهها وقتی زن مصرفگرا نشان میدهند، روی زندگی ما هم تأثیر دارد. دختر نوجوان که این تصویرها را میبیند، فکر میکند خوشبختی یعنی خریدهای بزرگ، مهمانیهای آنچنانی و سبک زندگی غیرواقعی.»
او اضافه میکند:«چرا زنان سختکوش، تحصیلکرده، مادران خندان و زنان اهل کار دیده نمیشوند؟ چرا موفقیت زن فقط در ظاهرش خلاصه میشود؟ اینها سلامت روان جامعه را بههم میزند.»
تحلیل میدانی؛ آنچه پشت این روایتها روشن شد
از مجموع گفتگوها، چند محور مشترک بهوضوح دیده میشود:۱. فاصله میان زن واقعی و زن رسانهای
زنانی که در گزارش با آنها گفتگو شد، همگی تأکید میکنند رسانهها تصویر واقعی زندگی زنان ایرانی–مسلمان را کمتر بازتاب میدهند.
۲. بازنماییهای کلیشهای
پنج الگوی تکراری در اعتراضها وجود داشت:
• زن صرفاً خانهنشین
• زن بسیار آرمانی و دور از واقعیت
• زن مصرفگرا و سرگرم تجملات
• زن منزوی یا بدون نقش اجتماعی
• زن بدون هویت فرهنگی–دینی
در حالی که زن ایرانی امروز ترکیبی است از تحصیل، اشتغال، خانواده، نقش اجتماعی، دینداری و تلاش فردی.
۳. تأثیر مستقیم تصویرسازی رسانه بر سلامت روان
بسیاری از زنان معتقدند:
• مقایسههای رسانهای باعث اضطراب و نارضایتی فردی شده است.
• تصویرهای غیرواقعی باعث تضعیف خانواده و تغییر سبک زندگی نوجوانان شده است.
• حذف الگوهای واقعی زنان موفق، حس خودباختگی فرهنگی ایجاد میکند.
۴. مطالبه اصلی: روایتهای واقعی و شایسته
زنان ایرانی از رسانهها انتظار دارند:
• تصویرهایی از زن تلاشگر و هویتمند ارائه کنند
• زنان علمی، فرهنگی، کارآفرین و مادران فعال را در قاب تصویر قرار دهند
• کلیشههای جنسیتی را کنار بگذارند
• زندگی واقعی را با زیباییهای حقیقیاش، نه با زرقوبرق مصنوعی، روایت کنند
مسئولیت رسانه از نگاه مردم
در پایان این گزارش، میتوان گفت رسانهها از نگاه زنان در میدان جامعه، وظیفهای اساسی دارند:نمایاندن زن مسلمان، همانطور که هست؛ با عزت، هویت، تلاش و نقشآفرینی چندبعدی.
اگر رسانهها به این مسئولیت عمل کنند؛ سلامت روانی جامعه تقویت میشود، هویت دختران جوان استوارتر میشود و تصویر زن مسلمان بهجای تقلید، تبدیل به الگوی تمدنی خواهد شد.
نویسنده: پردیس سلیمانی
#